دلم واسه کلاس رفتن تنگ شده بود!

سلام به همه


امشب تا جایی که می شد به همه سر زدم؛ دیگه واقعاً نمی شه تفاوتی قائل شد بین دنیاهای مجازی و واقعی


این روزها می رم کلاس های نظام مهندسی،میگن چون اصولاً الان هر درختی رو تکون بدی ازش کلی مهندس میفته پایین؛آزمونها رو سخت کردن ؛منم تصمیم گرفتم ریسک نکنم که یهو قبول نشم


اصولا باز میکانیکی هستم کلاسها کاملاً مردونست و ما 4 نفر خانوم میون یه 50 نفری آقا حضور داریم! اما خب بازم هستیم و ابراز وجود می کنیم


یکی از موضوعات کاملاً شبیه تهویه مطبوع کریر هستش و من چون اون درس رو بسی دوست داشتم و به دانشجوها هم از روی اون تدریس میکردم بهش کاملا آشنا بودم ،سر کلاس کلی ابراز اطلاعات کردم و آقای استاد فرمودن خانوم دفعه چندمه رد می شی که می دونی!

منم جواب دادم بعد کلی خوشحال شد و تا آخر کلاس کلی بهم خانوم مهندس گفت احساس خودشیفتگی کردم نمی دونم چرا!


اما کلاسمون پر از آقایون فنی هستش، اما من کم نمیارم!


یکی از نکات جالب اینه که این موسسه برای شاغلین هم کلاس میذاره و تا حالا چندتا از دانشجوهام رو دیدم و ازم پرسیدن اینجا تدریس می کنین؟منم با خنده میگم نه واسه شرکت توی کلاسها اومدم


نمره های بچه ها رو تایید کردم، 3 نفر افتادن اما میشد بیشتر پاس نکرد،بازم مهربون بازی در آوردم، یکی از بچه ها پروژه نیاورده بود دوباره واسه همه توی سایت زدم آخرین مهلت فلان روزه اما بازم نیاورده بود،بعد ایمیلم رو هم داده بودم و میل زد؛هر چند نمی خواستم اما بازم 2 نمره اضافه کردم بهش بابت پروژه(البته اگه درست تحویل میدادن 5 نمره داشت) بعد دوبارهSMS زده استاد ممنونم و اگه میشه یه دونمره واسه معدل اضافه کنین؛منم 0.5 نمره ازش کم کردم!


خدا وکیلی وقتی یه نفر مهربونی می کنه اینجوری رفتار نکنین باهش