یه داستان

مارها قورباغه‌ها را می‌خوردند و قورباغه‌ها غمگین بودند  

قورباغه‌ها به لک‌لک‌ها شکایت کردند لک‌لک‌ها مارها را خوردند و قورباغه‌ها شادمان شدند  

لک‌لک‌ها گرسنه ماندند و شروع کردند به خوردن قورباغه‌ها  

قورباغه‌ها دچار اختلاف دیدگاه شدند عده‌ای از آن‌ها با لک‌لک‌ها کنار آمدند و عده‌ای دیگر خواهان بازگشت مارها شدند

 مارها بازگشتند و هم‌پای لک‌لک‌ها شروع به خوردن قورباغه‌ها کردند

 حالا دیگر قورباغه‌ها متقاعد شده‌اند که برای خورده‌شدن به دنیا می‌آیند تنها یک مشکل برای آن‌ها حل نشده باقی مانده است 

 اینکه نمی‌دانند توسط دوستانشان خورده می‌شوند یا دشمنانشان!


*پی نوشت:این داستاد اثر منوچهر احترامی(۱۳۲۰ تهران - ۲۳ بهمن ۱۳۸۷ تهران) است




 
نظرات 28 + ارسال نظر
ستوده یکشنبه 16 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:41 ب.ظ http://saba055.blogsky.com

بیچاره قورباغه ها نمیدونند چیکار کنند وبه کی اعتماد کنند .
من از این داستان فهمیدم که نباید به هیچ کس اعتماد کرد البته من از قبل هم به هر کسی اعتماد نداشتم مگر اینکه طرف را خوب شناخته باشم ودر امتحان جلب اعتماد قبول شده باشه .
داستان قشنگی بود .
راستی فردا در جشن تولد وبیم منتظرتم .

مرسی از توجهتون.....آخ جون مهمونی
مرسی...میام حتماً

مقداد یکشنبه 16 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:57 ب.ظ http://shaperak.blogsky.com

چقدر بخور بخوره اینجا!!!!!!!! من که نفهمیدم کی کیو خورد؟؟

چرا آخه؟!!! خورده شدن یا نشدن مسئله این است!!!

من یکشنبه 16 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 05:10 ب.ظ http://mitoonam.blogsky.com/

سلام.
انتخاب جالب بود
غورباغه ها باید به جای امید داشتن به این و اون خودشون یه فکری میکردند برای در امان موندن
هیچ کس مثل خود آدم نمیتونه به آدم کمک کنه

البته خب اینا آدم نبودندحواسم نبود

ممنونم آره عزیرم....واقعاً آدم اگه به خودش اعتماد کنه خیلی از مسائل حل می شه

نونوچه یکشنبه 16 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 06:25 ب.ظ http://nonoche.blogsky.com

عجب بخور... بخوری راه انداختی بیتا جوووووووووووون
گشنم شد
نانی لینکت کردم
مرسی به خاطر حضور همیشه سبزت

یوهوووووووو....نونوچه جون عزیزم....مرسی خانومی

گشنه!!!چرا....الان واست با دست پخت خودم یه چی می پزم

خودم یکشنبه 16 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:15 ب.ظ http://ne3a.blogsky.com

دنیای ادم ها هم همینه!!
اپممممممممممممممممممم
بدو بیااااااااااااااا

دنیای ما آدمها گاهی بدترم میشه
مرسی عزیزم...چشم اومدم

محمد یکشنبه 16 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 08:20 ب.ظ http://in-my-place.blogsky.com

وای عجب داستان باحالی بود.
مصداق بارز وضعیت الان.

مرسی
قرار نشد برداشت سیاسی کنین
اما کلاً برداشت آزاده خوشحال شدم....

شازده کوچولو دوشنبه 17 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:15 ق.ظ http://yekpesar.blogsky.com

سلام

این قانون بقاست ، یکی از همین روزها لک لکها و مارههای زندگی نسلمون رو منقرض میکنن

سلام

نه آخه چرا؟؟!!! نباید بذاریم اینطور بشه....ما می تونیم...مطمئنم

خودم دوشنبه 17 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 02:56 ق.ظ

شما بیا عزیزم همه جوره قبولی؟!
الهی من قربون این شادیت برم آخه!

مرسی دوست خوبم
اما خب حالا من چی بپوشم؟؟!!!

امیر علی سامیار دوشنبه 17 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:29 ق.ظ http://saamyar.blogfa.com

با با دمت گرم
بالاخره یه نفر پیدا شد
یه حرف حسابی زد
ممنون

سلام...
خواهش می شود...حرف حسابی از خودتونه

سعید دوشنبه 17 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:37 ق.ظ http://parandeh209.blogfa.com

سلام بیتای مهربونم
ممنونم از دلگرمیات
قالب نو مبارک
خیلی قشنگه

خواهش می شود

شازده کوچولو دوشنبه 17 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:34 ب.ظ http://lepeitprince.blogsky.com

دوست و دشمن که این روزا فرق آن چنانی نداره!‌نشنیدی شاعر میگه: چون دوست دشمن است شکایت کجا برم؟!

آخه چرا؟؟!!!چرا این روزا همه یه جوری شدن!!!همه چی قاطی پاتی شده

می گم شاید تقصیر خودمونه نه؟؟؟!!!!

tanha دوشنبه 17 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 06:18 ب.ظ http://hamo0n.blogsky.com

salam.webe ghashango bahali dari.omidvaram ye ruz male manam mese to she! jalebo por tarafdar!

سلام دوست خوبم...خیلی خوشحالم کردی و شاد ترم می کنی اگه از این به بعد با عنوان تتها خودت رو معرفی نکنی...همیشه شاد باشی

!!! دوشنبه 17 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:38 ب.ظ http://penicillin.blogfa.com

اینکه قورباغه هاخورده میشن نه تقصیر مارهاست و نه تقصیر لک لک ها! مقصر خودشونن!

درست می گی دوست خوبم...دقیقاً همینطوره

pari دوشنبه 17 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:39 ب.ظ http://hamo0n.blogsky.com

سلام! چه دوست خوبی! من می لینکمت! مرسی از حرفات. راستش من اونقدرام آدم غمگینی نیستم... ببینیم فکر می کنی دارم از خوشحالی می میرم!فقط این چند روز واسه دعوامون یه کم اعصابم خرده.و...این اسمو همینطوری گذاشتم اسم دیگه ای به ذهنم نرسید اسم خودم پریماهه چون خیلی تابلو- همه میشناسن منو دوباره!! بازم ممنون!

سلام
مرسی دوست خوبم
خیلی خوشحالم که اینطوز شخصیت خندونی داری...همیشه شاد باشی

زهرا... دوشنبه 17 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:40 ب.ظ http://www.rezahra.blogfa.com

سلام...سلام...!
ممنونم از حضور گرمت...
وب خییییییییییییلی جالبی داری شیطنت ازش می باره!!!!
بازم بیا منتظرم...

سلام ....
خواهش می کنم دوست خوبم....

شیطنت!!! راس می گی
مرسی چشم

حسین دوشنبه 17 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:15 ب.ظ

سلام مطلبه خوبی بود...
ولی این عکسی که گذاشتی توهین به عیسی مسیح هستش !

سلام ممنون واسه توجهتون...اما منظور من فقط یه نماد از مرگ بود....مرگی که دردناکه و ناآگاهی سبب اون میشه...اگه نتونستم منظورم رو درست بگم ببخشید...

پسر دلشکسته دوشنبه 17 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:46 ب.ظ http://brokenheartedboy.blogfa.com

سلام جالب بود...
ممنون که اومدی.منظورت از یه شمع تویه وبم روشن کنم چی بود؟ میلینکی؟پسر دلشکسته... اگه اوکی بگو با چی بلینکمت؟

سلام...ممنون
منظورم این بود که اونجا خیلی تاریک بود....یه شمعی روشن کنین یه خورده روشن شه مطالبتون هم شادانه تر شه

چشم من لینکتون کردم

خودم سه‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:54 ق.ظ http://ne3a.blogsky.com

عزیزم ممنونم
رشته ی من هم این نیست!
اطلاعاتی راجب محیط زیست خبرهای جالب !
شگفت آور!

خواهش می کنم عزیز

دختر مردابی سه‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 08:15 ق.ظ http://dokhtaremordabi.blogsky.com

سلام
چه روزگاری شده
اعتماد و اطمینان در دنیای قورباغه ها هم از بین رفته انگار همه خو گرفته اند به فریب
تازه دنیای قورباغه ها شده مثل دنیای این روزهای ما

راست می گی دوست خوبم
اما فرق ما اینه که می تونیم تغییرش بدیم...مطمئنم

ویکی سه‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 08:26 ب.ظ

خیلی جالب بود.میشه بش گفت شرح حال ما ایرانی ها نه الان که در همه‌ی این عصر معاصر.نمیدونیم از کجا اما از همه جا داریم میخوریم.

سلام
ممنونم...میشه گفت واقعاً همینه که شما گفتید

هادی چهارشنبه 19 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:51 ب.ظ http://www.tobegoo.blogsky.com

سلام٬
واقعا این روزها تشخیص دوست از دشمن سخته ...!!
گاهی اوقات اونی که به ظاهر دوستته بدتر از دشمنه!!
گاهی اوقاتم اونی که فکر میکنی دشمنته بهتر از یه دوست داره کمکت میکنه ...!

سلام...
درست میگین...همینطوره...به قول سهراب باید چشم ها رو شست...شاید هم عینک ها رو عوض کرد...نمی دونم

یک جهان سومی چهارشنبه 19 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:29 ب.ظ http://www.gerdane.blogsky.com/

خیلی لایک

خیلی ممنون...

شازده کوچولو پنج‌شنبه 20 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:33 ق.ظ http://yekpesar.blogsky.com

سلام

باشه تو بردی ، نمیخوای اعتصاب رو بشکنی

لطفا ادامه بده

سلام

ممنون

خودم پنج‌شنبه 20 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:26 ق.ظ http://ne3a.blogsky.com

بیتا جان اگرمطالبی جالب راجب نیلوفر آبی داشتی به این آدرس واسم ایمیل کن
مرسی عزیزم
Www.sonia_kia70@yahoo.com

چشم عزیزم...حتماً

خودم پنج‌شنبه 20 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:14 ب.ظ http://www.ne3a.blogsky.com

مرسی که دلگرمی بهم میدی
آجی مهربونم..

خواهش می کنم عزیزم

پسر دلشکسته پنج‌شنبه 20 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:25 ب.ظ http://www.brokenheartedboy.blogfa.com

سلام دوست من بعضی مواقع نیازه برای اثبات بودن خودت باید طرف مقابل باورت داشته باشه...مرسی که اومدی سعی میکنم قالبم رو عوض کنم...

سلام...
البته،اما این دلیل خوبی واسه ناامیدی نیست
ممنونم

شازده کوچولو پنج‌شنبه 20 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:49 ب.ظ http://yekpesar.blogsky.com

سلام

هنوز هم منتظر برگشتت هستم

سلام

کاش یه کوچولو به احقاق خواسته های ما هم توجه می کردین

علی جمعه 21 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:32 ق.ظ http://tolooo.blogsky.com

خیلی عالی بود

مرسی ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد