لبخند:)

سلام به همه


من اصولاً آدم خنده رویی هستم....یعنی بیشتر اوقات این حالتی هستم===>


امروز یکی از بچه ها بهم گفت : شما چقد مهربونین، استادامون همه خیلی اخمو هستن و می خوایم چیزی بگیم جرأت نمی کنیم اما با شما خیلی راحتیم؛کلی خجالت کشیدم


نمی دونم والا این واسه سوء استفاده کردن بود یا کلاً راست می گفت بنده خدا


البته قبلش هم یکی از استادهای خانوم بهم گفت : بیتااااا یکم جدی باش ....نمی دونم باید چیکار کنم خب جداً سخته اخمو بودن سر کلاس....تا حالا که بچه های کلاس خیلی خوب بودن و اینجوری نبوده که نتونم کنترلشون کنم؛ امیدوارم زین پس هم  با هم کنار بیایم

یک ساله شدم

سلام به همه ی دوستان گلم


امروز داشتم آرشیو رو نگاه می کردم،دیدم دقیقاً یه سال گذشت به همین سادگی


اینجا با خیلی دوستان آشنا شدم و کلی چیزهای جدید یاد گرفتم....به جز سالی جون که با هم دوستان قدیمی هستیم و یکی از بچه های وبلاگی که دیدمشون،بقیه دوستان رو تنها از روی افکارشون می شناسم،ساره عزیز، نگین مهربون، نسرین خوش قلب، آرزو عزیز که چند وقته خبری ازش ندارم،خانوم معلم مهربون ستوده، لیدوما هنرمند، نونوچه شیطون،فری عزیز،آقای ایلیا،آقای جهان سومی،آقای ویکی،آقای رنجبر عکاس،آقای محمدی ،آقای یاس و آقای ماتادور و خیلی دوستان دیگه که هستند و توی این دنیای کوچیک باهشون در ارتباطم.

دنیای مجازی هم واسه خودش ارتباطات پیچیده ای داره...وقتی دوستانت غمگینن تو هم ناراحت می شی و وقتی خوشحالن واقعاً از صمیم قلب واسشون آرزوی خوشبختی داری،واسه من که اینجا یه مکان خوب بود واسه آشنایی با آدم هایی که امروز به داشتنشون افتخار می کنم....دوستان گلی که همیشه به یادشون خواهم بود و موفقیت و شادی رو براشون آرزو دارم



خب وبلاگ عزیزم....واسه این لطفی که بهم داشتی ازت ممنونم و تولدت رو تبریک می گم،البته با یه کوچولو تأخیر

جهان ما

جهان در اول دایره بود
بعد از تصادف با یک کفشدوزک 
ذوزنقه شد
تا در چهار گوشه ناهمگون آن بنشینیم
و برای هم پاپوش بدوزیم!

و شانه تخم مرغ، بوی کتاب ندهد!


"اکبر اکسیر"

ادامه مطلب ...

سیب زمینی خسته:)

سلام به همه


خسته شدم....تدریس کار من نیست


بچه هایی که باهشون درس دارم به سه دسته تقسیم می شن:


گروه اول: فنی هستن...چند ساله از مدرک کاردانی شون گذشته و حالا به هر دلیلی می خوان لیسانس بگیرن....کلی سوال جورواجور ازم می پرسن که شاخ در میارم،کلاً واسه کل کل میان سر کلاس و از اینکه استادشون خانومه اندکی ناراحتن!!!(البته هنوز کم نیاوردم اما همینطور پیش بره گمون نکنم دووم بیارم...این گروه آفایون هستن فقط)


گروه دوم: بچه های درسخونی که تجربه ندارن،کلی سوال واسشون پیش میاد،تعدادشون زیاد نیست اما هستن تو هر کلاس یه چندتایی،هنوز هیچی نشده یه طومار اشکال آوردن واسم،امروز یکیشون 45 دقیقه رفع اشکال می کرد(خب من چی بگم دلم نمیاد بگم حوصله ندارم) با گروه اول رقیبن و چون تا حالا ندیدن مسائل رو ازم می خوان با اسلاید درس بدم!!!(آخه اسلایدم کجا بود من؟)


گروه سوم: حضورشون زیاد  محسوس نیست ؛ گاهی لبخند می زنن...فقط جزوه می نویسن (با دو یا حتی سه رنگ اکثراً خانوم هستن)


قابل ذکره که من عاشق گروه سوم می باشم


خب با این تفاسیر من که کم آوردم...هنوز چیزی نگذشته از سال مچاله شدم رسماً



تولد

سلام بر دوستان گلم


عید همگی خیلی مبارک.....امیدوارم به تموم آروزهای قشنگتون برسید


التماس دعا


اینم یه عکس که خودم قاچاقی گرفتم از داخل حرم...رو به روی ضریح...اون خانومه  که همیشه مراقبه اگه می دید گوشیم رو منفجر می کرد

ادامه مطلب ...