این روزها

سلام


من این روزا یه حال دیگری دارم نمی دونم چم شده والا....اما تقریباً به صورت کاملاً مسخره وار دارم زندگی می کنم سرچ می کنم...کد می نویسم...دوباره سرچ..دوباره دوباره و دوباره....خب اینم شد زندگی؟!!! 


خدا کنه زودتر همه چی تموم شه خسته شدم دیگه


- دلم واسه خود بچگی هام تنگ شده...وقتی که حتی نمی تونستن یه لحظه یه جا نیگهم دارن


-بعد مدتها یه نقاشی واسه یه نفر کشیدم...خدا وکیلی الان که فکر می کنم می رفتم نقاش می شدم زندگی قشنگترتر می شد


-یه فیلم قدیمی دیدم...وقتی به آدم های توی فیلم و موضوعش دقت می کنم می بینم چقد همه چی رو از دست دادیم...واقعاً حق ما این نیست....


این متن از خانم نظر آهاری رو بسی دوست می دارم....خیلی قشنگ نوشته..خیلیی


دو روز مانده به پایان جهان ، تازه فهمیدکه هیچ زندگی نکرده است.


تقویمش پرشده بود و تنها دو روزخط نخورده باقی مانده بود . پریشان شد و آشفته وعصبانی .


نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری ازخدا بگیرد .


داد زد و بد و بیراه گفت ،


                       خداسکوت کرد .


آسمان و زمین را به هم ریخت ،


                              خدا سکوت کرد .


جیغ زد و جار و جنجال راه انداخت ،


                                   خدا سکوت کرد .


 به پر و پای فرشته و انسان پیچید ،


                                      خدا سکوت کرد .


 کفر گفت و سجاده دور انداخت ،


                                         خدا سکوت کرد .


دلش گرفت و گریست و به سجاده افتاد ،


 خدا سکوتش را شکست و گفت :


" عزیزم اما یک روز دیگر هم رفت . تمام روز را به بد و بیراه و جار و جنجال از دست دادی . تنها یک روز دیگر باقیست . بیا و لااقل این یک روز را زندگی کن ."


 لا به لای هق هقش گفت : اما با یک روز ...... با یک روز چه کار می توان کرد ؟ ....


خدا گفت : آن کس که لذت یک روز زیستن را تجربه کند ، گویی که هزار سال زیسته است و آنکه امروزش را در نمی یابد ، هزار سال هم به کارش نمی آید .


و آن گاه سهم یک روز زندگی را در دستانش ریخت و گفت : حالا برو و زندگی کن .


او مات و مبهوت به زندگی نگاه کرد که در گودی دستانش می درخشید . اما می ترسید حرکت کند ، می ترسید راه برود ، می ترسید ، زندگی از لای انگشتانش بریزد . قدری ایستاد .... بعد با خودش گفت : وقتی فردایی ندارم ، نگه داشتن این زندگی چه فایده ای دارد ! بگذار این یک مشت زندگی را مصرف کنم .آن وقت شروع به دویدن کرد . زندگی را به سر و رویش پاشید ، زندگی را نوشید و زندگی را بویید و چنان به وجد آمد که دید می تواند تا ته دنیا بدود ، می تواند بال بزند ، می تواند پا روی خورشید بگذارد . می تواند ...


او در آن یک روز آسمان خراشی بنا نکرد ، زمینی را مالک نشد ، مقامی را به دست نیاورد


اما .... اما در همان یک روز دست بر پوست درخت کشید . روی چمن خوابید . کفش دوزکی را تماشا کرد . سرش را بالا گرفت و ابرها را دید و به آنهایی که نمی شناختندش سلام کرد و برای آنها که دوستش نداشتند از ته دل دعا کرد .


 او در همان یک روز آشتی کرد و خندید و سبک شد ، او همان یک روز لذت برد و سرشار شد و بخشید ، عاشق شد و عبور کرد و تمام شد .


 زندگی کرد اما فر شته ها در تقویم خدا نوشتند ، امروز او در گذشت ، کسی که هزار سال زیسته بود .


نظرات 21 + ارسال نظر
نیوشا چهارشنبه 8 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 06:15 ب.ظ http://www.ansooyemarzedoostii.blogsky.com

زندگی...
متن خیلی خیلی قشنگی بود..

سلام

خوشحالم که دوسش داشتی

شاد و پیروز باشی

مسعود گل محمدی چهارشنبه 8 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 06:40 ب.ظ

سلام
منم نمی دونم چی شده !!!
هرچی به ماه مبارک رمضان نزدیک میشم صبر و تحملم کمتر میشه
شما سرچ می کنید شاید بشه شایدنشه .
من با خدا سرچ کردم امیدوارم بشه

سلام

خیلی بده آدم همچین حسی داشته باشه....
امیدوارم همیشه به تموم آرزوهاتون برسید

شاد و پیروز باشید

یک جهان سومی چهارشنبه 8 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:39 ب.ظ http://gerdane.blogsky.com

میگذره رفیق .... میگذره.

سلام

امیدوارم به خوبی خوشی همه چی زودتر بگذره....

ممنون

شاد و پیروز باشید استاد گرامی

یاس وحشی چهارشنبه 8 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:44 ب.ظ http://yaasevahshi.blogsky.com

درود بسیار ...
پس کلی کار کرده اید و فعالیتتان واقعا زیاد شده است...
راستی قهر کرده اید با بنده؟ نمی آید آن طرف ها؟ مشکلی پیش آمده؟ کسی چیزی گفته است؟
متن ادامه ی مطلب هم به قول خودتان خیییییلی خوب بود.

درود بسیارتر

نمی دونم والا گمون کنم یه کوچولو بیشترتر شده باشه...

من و قهر؟نه باور کنید می خونم همیشه وبلاگ زیباتون رو...

ممنون...خوشحالم که خوشتون اومد بسی

شاد و پیروز باشید

نسرین پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:32 ب.ظ http://cloudy2010.blogsky.com

سلام بیتا خانم
کاش یک روز زندگی کنم ...
و آن یک روز به اندازه تمام عمر من می شود
کاش زندگی کردن را یاد می گرفتم
جالبه چون من هم این روزها خیلی دلتنگ کودکی هایم شده ام
می نویسم از آن روزها تا دوباره تکرارشان کنم و با آنها نفس بکشم
به یاد می آورمشان
بیتا جان! روزها بدون توقف می گذرند و منتظر ما نمی مانند حتی فرصت خستگی در کردن را هم نداریم
از گوهر زندگی استفاده کن و لذت ببر و مطمئن باش که تمام خستگی ها روزی تمام خواهد شد
دختر ناز! با یاد خدا شاد باش و بگذر از خستگی ها. به یاد گمشده ها باش اما نگذار از دست دادنشان تو را غمگین کند
تو انسان شریف و موفقی هستی و از لحظه ها استفاده کردی

سلام بر نسرین عزیز

امیدوارم همه ی لحظه هات پر زندگی باشه....می دونم شما بسی از این زندگی و فرصت ها استفاده می کنی و لذت می بری اینو میشه کاملاً از نوشته های قشنگت فهمید

همه دلتنگ می شیم ....یه حس خیلی خیلی مشترکه ....ممنونم واسه حرفهای قشنگت

شاد و پیروز باشی همیشه

ستوده پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:21 ب.ظ

سلام بیتا جان .
زندگی همش همینجوره دلزدگی داره .
زیاد سخت نگیر منم خیلی وقت ها اینجور میشم ولی باید یک راهی برای گریز از این مساله پیدا کنی

سلام بر خانوم معلم گل

چشم سعی می شود....امیدوارم این راه حله زودترتر پیدا شه

شاد و پیروز باشید بسی

ستوده پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:22 ب.ظ

عیدت هم مبارک .
یه کم حوصله کن خوب میشی

ممنونم...عیدتون بسی مبارک ترتر

مقداد جمعه 10 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:08 ق.ظ http://shaperak.blogsky.com

سلام
تو مگه نقشه نگرفتی که روشون کار کنی پس چی شد؟چرا کد میزنی همش؟! نکنه انداختنت بیرون؟! خودتو ناراحت نکن، ایشالا درست میشه. ادامه مطلبتم قشنگه بسی، خیلی هم قشنگه..

سلام

خب این کدها واسه پایان نامه هستش....نه هنوز ننداختنم بیرون

چشم...ممنونم بسی....خوشحالم خوشتون اومد

شاد و پیروز باشید

مقداد جمعه 10 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:16 ق.ظ http://shaperak.blogsky.com

اینا از کامنت قبلی جا موند:
کیه که از دوران بچگیش خوشش نیاد، بهترین دوران زندگی آدمه.. پس شما علاوه بر کوهنوردی، گیتارزدن،... تو نقاشی هم هنرمندی واسه خودت(: فکر کنم از هر انگشتت هزارتا هنر بریزه، درسته؟.. ما خیلی وقته که تو عرصه فرهنگی (فیلم) خیلی چیزامونو از دست دادیم، الانم همینطوره ولی کسی نمیخواد این موضوعو باور کنه!

هیچکی والا

نه دیگه...من مصداق خاله همه کاره...همه ی کارها نیم کاره هسنم

آری واقعاً همه چی رو از دست دادیم خصوصاً اخلاق رو....ممنونم

یه ضعیفه شنبه 11 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:26 ب.ظ

تا ما بدیم از نظر احوالات درونی همه خوبن ... تا ما خوب میشم ملت حو روان پریش میشن
بابا بیتی جان جان ضعیفه
بی خیال .. درس میشه .. ما هم دعا می کنیم که درس بشه
دوستت داریم زیاد .. بسی فبها خیلی ارزش افزودهااااااااااااااا
حالا بخند عجیجم/ بوس
حس این روزای تو بین جووونا الان اپیدمی شده ...
دقیقا درگیر احوالاتی که تو هستی من این ده روزی که نبودم خیلی بیشتر از این اندازه بودم ... بگذریم
می گن درس میشه .. میگذره ..
حتما میشه دیگه .. وقتی میگن میشه حتما میشه
ایشالله که بشه .... درس بشه
عزیزمی دختر ...
قربون تو آبجی خوشکله
درس میشه

سلام

شما که همیشه خوبی که....خدا نکنه بد باشی هیچ وقتتت....

امیدوارم بشه....ممنونم...منم بسی بیشترتر دوست میدارم شوما را


JUST 4 U


خوشحالم که الان همه چی مرتبه....

ممنونم دوست گلم

شاد باشی و پیروز همیشه

قفسی پر از آزادی یکشنبه 12 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:49 ب.ظ http://www.flytothesky.blogfa.com

سلام
گاهی همه مون دچار روزمرگی میشیم ولی میگذره..تازه این کد نوشتن یه کار مفید محسوب میشه پس خیلی هم بد نیست
متن خانوم نظرآهاری هم خیلی عالی بود ممنونم واقعا لذت بردم

سلام

آری...خیلی بده ولی به ناچار دچارش می شیم...ممنونم واسه روحیه دادنت

خوشحالم خوشتون اومد....

شاد و پیروز باشید

سالی جون یکشنبه 12 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:10 ب.ظ

سلام گلکم خوبی؟ ای بابا باز این حرفا چیه؟ اینا همه از دوری و ندیدن منه الی هم اومده که از دیار شیراز یه قرار بذاریم همو ببینیم همه چی درست میشه بیتییییییییییییییییییییییییییییییییییییی حالا بخند دلم واست تنگیده

سلام بر دوست گل خودم

ممنونم..شاید همینه واقعاً...حتماً....باهش صحبت کردم گفت میره باز برمیگرده....

JUST 4 U

منم همینطور بسی بیشترتر

شاد و پیروز باشی

شازده کوچولو چهارشنبه 15 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:19 ق.ظ http://yekpesar.blogsky.com

سلام

ببخشید که دیر به دیر میام پیشت ، واقعا عذر میخوام

امیدوارم هر جا هستی خوش و دلشاد باشی

منتظرتم

سلام

خواهش می کنم....ممنونم خوشجالم دوباره برگشتین

چشم

شاد باشید و پیروز

مقداد جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:52 ب.ظ


مهندس خانم نمی خوای آپ کنی؟

سلام بر آقای عکاس

چشم در اولین فرصت ممکنه آپ می کنم

ممنونم

شاد باشید و پیروز

ماتادورتنها شنبه 18 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:11 ب.ظ

سلام بیتا خانوم نوستالوژیک
اره زندگی هرچه بگذره ماشینی تر میشه عینهو نان صنعتی دقت کردی نانهای سنتی تو روستا رو تنور زغالی چه عطربویی داره؟؟؟؟؟؟؟؟
من عین شوما همین حس وحال ودارم
عجب شعری هم گذاشتی دستت درست
راستی اون شعر تو وبمم هم مال سیاوش کسرایی بود
مرسی از احضار لطفتتون

سلام بر آقای ماتادور

آره والا....

ممنون...دست نویسنده ش درست تر

جدی؟نمی دونستم مرسی که گفتین...اما قشنگ بود بسی

شاد باشید و پیروز

یه ضعیفه یکشنبه 19 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:20 ق.ظ

بوس

سلام

خوبی شوما؟همه چی آرومه؟

شاد باشی دوست گلم

نفس یکشنبه 19 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:30 ق.ظ http://xey-best.blogfa.com

نگامی که عشق تو را فرا میخواند در پس او برو اگر چه راههای عشق سخت و پرفراز و نشیب باشد،و هنگامی که بالهایش تو را در خود پیچند آرام گیر،اگر چه شمشیر پنهان بالهایش تو را زخم زنند.
بهم سر بزن
اگه با تبادل لینک موافقی خبرم کن

سلام

چه متن قشنگی....ممنون

چشم حتماً میام

شاد باشی و پیروز

مقداد یکشنبه 19 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:59 ب.ظ

پخخخخخخخخخخخخخخخخخ

سلام

الان من ترسیدم

شاد باشید و موفق

نسرین سه‌شنبه 21 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:36 ب.ظ

سلام
احوال بیتا خانم ... دوست وفادار و خوب خودمان؟
خوبی نازنین؟
حوصله ما سررفت که ... پس چرا به روز نیست؟
البته حق می دم بهت... احتمالا مشغله زیاد شده .. کار و زندگیه دیگه ...
موفق باشی

سلام بر نسرین خانوم گل

این سوالی بود آیا

ممنون خدا رو شکر....چشم خب من که مثل شما متن های قشنگ قشنگ نمی تونم بنویسم که

ممنون که به یادم بودی دوست خوبم

شاد باشی و پیروز

ستوده چهارشنبه 22 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:57 ق.ظ

ببینم بیتا جان منظورت از اینکه همه چی تموم بشه چیه .
یعنی زندگی تموم بشه

سلام خانوم معلن گل

خوبین شما؟این روزها تموم بشه...روزهای سردرگمی

شاد باشید همیشه

مقداد چهارشنبه 22 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:03 ق.ظ

آخه چقدر بانمکی تو دختر! میترسی هم میگی شاد باشید و موفق؟!

سلام

من؟!!!!خب مگه ترس با این جمله دشمنی داره خب؟!!!

شاد باشید و....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد