مامان بزرگ

 سلام


مامان بزرگی دارم بس جوان اندیش یعنی آخر جوونین ها...یه چند روزی که رفته بودیم مسافرت بیشترتر این موضوع رو فهمیدم 


فکر کنین مثلاً از من می پرسن: این مانتو رو از کجا خریدی؟سایز منم داشت؟!!!اصلاً یه ماجرایی داشتیم ما!!!نمی دونم چرا کلاً از وسایل من خوششون میاد!!!شایدم من خیلی پیر اندیشم!!!یعنی ممکنه آیا؟!!!


- پی نوشت 1 : گمونم فردا اولین روز ماه رمضون باشه، پیشاپیش بهتون تبریک می گم...ماه رمضون رو دوست می دارم بسی، نمی دونم چرا کلاً یه جور دیگه ست


- پی نوشت 2 : یه جا خونده بودم هر 39 روز از دوستانتون یه خبر بگیرید که اگه مرده بودن لااقل به چهلم برسید!امروز خیلی خجالت کشیدم،یکی از دوستان دوران دبیرستانم همیشه یادم می کنه اما نمی دونم چرا من همیشه یادم میره!!!خواهشاً شما اینطوری نباشید (من که امروز از دست رفتم که)

نظرات 15 + ارسال نظر
خودم یکشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:05 ب.ظ http://porpot.blogsky.com

خو قبول کن از این مادربزرگایی که گیر میدن به نوه‌شون که جز چگر گرفته این چیه پوشیدی که خیلی خیلی بهتره؛ نیست؟

سلام

آره خب قبول دارم...اما خب واسم خیلی جالبه که کلاً مامان بزرگم فکرشون جوون مونده هنوز

شاد باشید و پیروز

مسعود یکشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:07 ب.ظ http://iran-hamedan.blogsky.com/

سلام اسم وبلاگتون بسیار جالبه خیلی خوشم اومد به ما هم سر بزن راستی میخوام شما رو لینک کنم

سلام

خواهش می شود

چشم حتماً ممنون

شاد باشید و پیروز

نسرین یکشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:05 ب.ظ http://cloudy2010.blogsky.com

سلام بر دوست نازنین
احوالات چطوره ؟ خوبی؟
اوضاع کار خوبه ؟
امیدوارم مادربزرگ سلامت باشن

در مورد پی نوشت ۲: باور نمی کنم یادت بره !!! شاید اغلب ما کسانی رو که بیشتر محبت می کنند زمانی به یاد می آریم که دیره یا اینکه نیستن و حضورشون کمرنگ تر می شه...
خدا کنه اینطور نباشه هیچ وقت
من نشنیده بودم چیزی که نوشتی رو ... ولی جالبه
و اینکه چشم ... حتماْ

سلام دوست گلم

ممنونم بسی..خدا رو شکر همه چی آرومه

باور کن دوستام رو هیچ وقت فراموش نمی کنم اما نمی دونم چرا این دوستم اینجوری می شه اصولاً...اخه من زیاد باهش رابطه نداشتم باور کن اما اون خیلی با مرامه گمون کنم..زین پس قول می دم جبران کنم کوتاهیم رو

ممنونم بسی زیاد

شاد باشی و پیروز

ویکی یکشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:14 ب.ظ http://4tik6.mihanblog.com/

سلام..1
اومدم فقط خبرت کنم که منو زدن له کردن.
باس زود تر برم خاک و ماسه و شن و آجر بیارم باز بسازمش...!
البته تو میتونی همین طوری بی وفایی کنی و نیای اصلا خونه نویی هم تبریک بگی!
کجایی ؟
دل تنگیم بابا

سلام بر آقای ویکی

والا باور کنید این روزا یکم اوضاع قاطی پاتی شده بود....عذر می خوام..اومدم باور کنین اما فیلتر بود و ....

تبریک می گم می بینم که وضع مالیتون هم بسی خوبه دیگه رفتین تو کار ساختمون سازی

ممنونم که یاد می کنید ما را

شاد باشید و پیروز

یاس وحشی یکشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:56 ب.ظ http://yaasevahshi.blogsky.com

درود بسیار ...
مادربزرگتان ماشالا باحال هستند ... همین. شما هم حتما خوب و مناسب لباس می پوشید.
چشم... دوست خوبم، امروز خوبی؟

سلام

ممنونم بسی

خدا رو شکر...شما خوبین؟

شاد باشید و پیروز

مقداد دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:03 ق.ظ

شاید تو سلیقت پیرپسنده امروز که یوم الشکه، به احتمال زیاد فردا ماه رمضونه. یعنی 40 دوست دبیرستانتو از دست دادی آیا؟ من همیشه یاد دوستام هستم و شبا وقتی خوابن تک میزنم بهشون البته اونا هم مثه من شب زنده دارن
شادتر و پیروزترتر باشی

سلام

احتمالش زیاده گمون کنم
نه دیگه...همین امروز روز اوله!اینا اصلاً خوددرگیری دارن با خودشون..والااا

نه خدا نکنه....همین جوری گفتم خب خوبه پس..منم گاهی از این روشها استفاده می کردم
راستی می بینم که سحر خیز هم شدین و از شکلکهای بلاگ اسکای هم استفاده می کنین...بعد مدتها

ممنونم...شاد باشید و موفق بسی فراوون

لیدوما دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:13 ق.ظ http://azda.mihanblog.com

اصلا نگران نباش بیتا جون مادربزرگ شما جوان اندیشه
تو هم بعضی از دوستاتو یادت میره؟ منم به همین درد دچارم

سلام

واقعااااااً ممنونم

آره والا...گاهی یکی دوتا نمی دونم چرا اماپس همدردیم

شاد باشی و پیروز دوست خوبم

ویکی سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:22 ب.ظ http://4tik6.mihanblog.com/

تو که کلا اینطوری هستی...!
هم پیر اندیش و هم یاد نکن ...!
اما نه تو اینطوریام نیستی...!
میگم این مادر یزرگت خیلی باحاله ها...!
شماره شو بده بدم بابا بزرگم شاید خدا رو چه دیدی...!
اینم شوخی بودا...!
وای نکنه زیاده روی کنم تو شوخی..!
ممنونم که باهامی.راستی بیا و یکار خیر کن.وقتی کامنت میاری لینکتو بذار که من مجبور نباشم بلاگمو باز کنم برم تو لینکام بت کانکت شم.خوب بدم میاداز بلاگم خوب...!

سلام

من کلاً اینجوری بودم پس آیا؟!!!جل الخالق بازم خدا رو شکر

ای بابا...مامان بزرگم شمارشون سیکرته

ممنونم بسی زیاد

چشم زین پس اعمال می شود تازه وبلاگ به این خوبی دیگه نبینم از این حرفا بزنید

شاد باشید و پیروز

مسعود چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:03 ب.ظ http://iran-hamedan.blogsky.com/

پس چرا منو لینک نکردی ولی من تو رو کردم زود منو لینک کن دیگه


سلام

خوبین؟ببخشید

چشم لینکتون می کنم الان

شاد و پیروز باشید

ویکی چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:12 ب.ظ http://4tik6.mihanblog.com/

چاکریم...!
خوبی شوما...!
مادر بزرگ علیه چطورن؟!
خوبو خوش و سلامتن ان شالا...؟!
بامیه ها رو خودم میخورم اگر زولبیا نمیخوری همینم میبرم گیرت نمیادا...!
بردار بخور..!زولبیا از دست اصفهانیا تکرار نشدنیه ها...!

سلام

ممنون...خوبین شما؟

ای بابا!!!من الان غیرتی شدم پس دیگه

خب بامیه خوشمزه تره دیگه..این زسم مهمون نوازیه آخه؟!!!

نمی دونم خورشید از کدوم طرف در اومده پس آیا؟اصفهانی جماعت و شیرینی دادن؟!!!

شاد باشید و پیروز

مقداد پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:42 ق.ظ http://shaperak.blogsky.com

من که همیشه سحرخیزم؛ ی ضرب المثلی هست که میگه سحرخیز باش تا کامبیز شوی(; دیگه چی کنیم، بعد مدتها قسمت شد با پی سی بیایم نت و واست شکلک بزارم(; اگه دوس داری این سری اومدم کلی شکلک واست میزارم(;

سلام

بلی بلیخب بعد اگه دختر باشه چی می شه آیا؟!!!

ممنون واسه شکلک گذاریمن نمی دونم چرا اصلاً این شکلک های بلاگ اسکای رو دوست می دارم چرا پس

شاد باشید و پیروز

مقداد پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:28 ب.ظ http://shaperak.blogsky.com

فرقی نمیکنه، واسه دخترا هم کامبیزه(; پس شکلکای بلاگ اسکایو دوس داری(;

ای بابا!!!اینجوری که نمی شه که

آری بسی دوست می دارم

مقداد پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:48 ب.ظ http://shaperak.blogsky.com


این کامنت اختصاصیه ها، فقط واسه خودته راستی، شکلک جدید گیر آوردی خبرم کن

سلام

مرسی ممنونم بسی فراوان

والا شکلک جدید دیگه گمون نکنم وجود داشته باشه دیگه

شاد باشید و پیروز

ستوده سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:05 ب.ظ http://saba055.blogsky.com/

نماز روزهای تو هم قبول عزیزم .
مامان بزرگت دل زنده وجوانه ماشاالله بزنم به تخته .

خوبه من هر روز از دوستام یک خبری بگیرم

ممنونم

نماز روزه های شما قبول ترتر

ممنونم....آره خیلی جوونه دلشون

آره کار خیلی خیلی خوبی می کنین...ممنونم خیلی

شاد باشید

نگین ( همین حوالی) دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:02 ق.ظ http://haminhavaly.blogsky.com

سلام
این ماجرایی که تعریف کردی منو یاد یه چیزی انداخت که الان واست تعریف میکنم.
چند ماه پیش میخواستم برمک کیف بخرم ، برخلاف همیشه که با مامان میرفتم ایندفه با مامان بزرگ رفتم.
تو پاساژ من یه کیف انتخاب میکردم دو دقیقه نمیشد که مادربزرگم یکی بهترشو انتخاب میکرد و منم دودل میشدم.
آخرشم گفتم هر چی شما انتخاب کنی من میخرم.
اخرشم همون شد و منم با سلیقه ی مادر بزرگ گرام کیف خریدم.

اصولا سلیقه شون خوبه اما ما بهشون بها نمیدیدم

سلام

چه جالب...پس مامان بزرگ شما هم

بلی بلی..کاملاْ موافقم

شاد باشی و پیروز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد