چکاپ!!!

 
 
 به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم، فهمیدم که بیمارم ...
 خدا فشار خونم را گرفت، معلوم شد که لطافتم پایین آمده.
 زمانی که دمای بدنم را سنجید، دماسنج 40 درجه اضطراب نشان داد.
 آزمایش ضربان قلب نشان داد که به چندین گذرگاه عشق نیاز دارم، تنهایی سرخرگهایم را مسدود کرده بود ...
 و آنها دیگر نمی توانستند به قلب خالی ام خون برسانند.
  به بخش ارتوپدی رفتم چون دیگر نمی توانستم با دوستانم باشم و آنها را در آغوش بگیرم.
 بر اثر حسادت زمین خورده بودم و چندین شکستگی پیدا کرده بودم ...
 فهمیدم که مشکل نزدیک بینی هم دارم، چون نمی توانستم دیدم را از اشتباهات اطرافیانم فراتر ببرم.
 زمانی که از مشکل شنوایی ام شکایت کردم معلوم شد که مدتی است که صدای خدا را آنگاه که در طول روز با من سخن می گوید نمی شنوم ...!

خدای مهربان برای همه این مشکلات به من مشاوره رایگان داد و من به شکرانه اش تصمیم گرفتم از این پس تنها از داروهایی که در کلمات راستینش برایم تجویز کرده است استفاده کنم :
 هر روز صبح یک لیوان قدردانی بنوشم
قبل از رفتم به محل کار یک قاشق آرامش بخورم .
هر ساعت یک کپسول صبر، یک فنجان برادری و یک لیوان فروتنی بنوشم.
زمانی که به خانه برمیگردم به مقدار کافی عشق بنوشم .
و زمانی که به بستر می روم دو عدد قرص وجدان آسوده مصرف کنم.
 
امیدوارم خدا نعمتهایش را بر شما سرازیر کند:  
 
رنگین کمانی به ازای هر طوفان ،
لبخندی به ازای هر اشک ،
دوستی فداکار به ازای هر مشکل ،
نغمه ای شیرین به ازای هر آه ،
و اجابتی نزدیک برای هر دعا  .
 
جمله نهایی :  عیب کار اینجاست که من  '' آنچه هستم ''  را  با  '' آنچه باید باشم '' اشتباه می کنم ،   خیال میکنم  آنچه  باید باشم  هستم،  در حالیکه  آنچه هستم نباید  باشم....

"زنده یاد احمد شاملو"


یه متن قابل تأمل...

حسین هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید...

ستار گلمکانی صاحب بزرگترین بنگاه ملک و ماشین شهر، یکماه تکیه راه می‌اندازد و خودش در روز تاسوعا سر مردم گل می‌مالد و ۱۱ ماه هم سرشان شیره!


حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید...

قدرت سامورایی! شب ها در تکیه لخت می‌شود و میانداری می‌کند و روزها مردم را لخت می‌کند و زورگیری ...!


حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید...

فرشید پوسترهای گلزار و مهناز افشار را از بساطش جمع می‌کند و آخرین ورژن! پوسترهای علی‌اکبر (ع) و حضرت عباس (ع) را در بساطش پهن ...!


حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید...

آقای صولتی تا پایان اربعین تمام پاساژش را سیاه می‌کند و تا آخر سال هم مشتری‌هایش را!


حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید...

قادر روزهای تاسوعا و عاشورا قمه می‌زند و علم می‌کشد ولی در ماه رمضان سیگار از لبش نمی‌افتد!


حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید...

سیامک چشم چران! که پاتوقش همیشه خدا نزدیک مدارس دخترانه است در دسته‌های عزاداری اسفند دود می‌کند!


حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید...

نیما پشت ماکسیمایش می‌نویسد "من سگ کوی حسینم" ولی هیچ وقت از چارلی! سگ ۱۱ماهه‌اش دور نمی‌شود!


حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید...

حاج منصور مداح معروف شهر بابت ۷ ساعت مداحی حقوق 250 روز یک کارگر را می‌گیرد!


حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید...

جباری رییس شرکت لبنیات شیر تو شیر! ۳۰شب شیر صلواتی به خلق خدا می‌دهد و ۳۳۵ روز هم با اضافه کردن آب شیرشان را می‌دوشد!


حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید...

به جای آنکه ما بر مصیبت مولا بگرییم، مولا بر مصیبت ما می‌گرید!


حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید...

حاج آقا کلامی، ۹شب مردم را به تقوی دعوت می‌کند ولی در شب دهم سر زود پایین آمدن از منبر با هیت امنا دعوا می‌کند!


حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید...

هیت امنای مسجد ...علیه السلام! درست وقت اذان ظهر عاشورا اطعام عزاداران را شروع می‌کنند و بعد از آن با انرژی و فلوت! سینه می‌زنند و گریه می‌کنند !


حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید...

کل یوم عاشورا

یعنی...۱۰ روز و شب ...غم گریه

کل ارض کربلا

یعنی...چند مسجد و چند تکیه !


حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی خورشید عصر عاشورا غروب کرد

او هم می‌رود

تا سال بعد !

تا یاد بعد 

یادداشت های آشفته

- محرم رو دوست دارم...امشب رفتم مسجد دانشگاه اما کلی حرص خوردم....نمی دونم چرا یه عده از این ماه از فرصتی که پیدا می کنن تا صحبت کنن سوء استفاده می کنن...متأسفم واسه خودشون،افکارشون،اهدافشون و ...با خودم گفتم برم بحث کنم ببینم چی می گه اما دیدم ارزش همون رو هم نداره!!!


- امروز امتحان سیالات پیشرفته داشتیم،این درسهای ارشد همون درسای لیسانسه با یه پسوند پیشرفته!!!کلی هم ریاضی قاطی شده!!! بابا ما رو چه به ریاضیات!!! سر امتحان مجبور شدم کلی معادله n  متغیره حل کنم ...آخرش دیگه مغزم سوت می کشید

این دیگه آخرین درس این دوره از درس خوندنمه....خدایا یعنی تموم میشه دیگه



- یکی از استادا می گفت آدم وقتی بزرگتر میشه دیگه از واژه "نمی دونم " خجالت نمی کشه...فکر که می کنم می بینم راست میگه...قبلتر ها وقتی یه جواب رو نمی دونستم کلی داستان سرهم می کردم و طرف و هر جور بود قانع می کردم،اما الان دیگه نه...خیلی راحت می گم " نمی دونم "




- امروز فهمیدم اگرچه گفتن کلمه "نه " سخته،اما دیگه مکافات کشیدن نداره....آقا یه " نه " بگو و خودت رو خلاص کن...بعدش می بینی چه حسه خوبی بهت دست می ده....امتحان کنید...ضرر نمی کنید






ملا و شراب فروش!


سرمایه داری در نزدیکی مسجد قلعه فتح الله کابل رستورانی ساخت که در آن موسیقی و رقص بود و برای مشتریان مشروب هم سرو می شد.

ملای مسجد هر روز در پایان موعظه دعا می کرد تا خدا صاحب رستوران را به قهر و غضب خود گرفتار کند و بلای آسمانی بر این رستوران نازل!

یک ماه از فعالیت رستوران نگذشته بود که رعد و برق و توفان شدید شد و رستوران به خاکستر تبدیل گردید.

ملا روز بعد با غرور و افتخار نخست حمد خدا را بجا آورد و بعد خراب شدن آن خانه فساد را به مردم تبریک گفت و اضافه کرد: اگر مومن از ته دل از خداوند چیزی بخواهد، از درگاه خدا ناامید نمی شود.اما خوشحالی مومنان و ملای مسجد دیری نپایید صاحب رستوران به محکمه شکایت برد و از ملای مسجد خسارت خواست !ملا و مومنان چنین ادعایی را نپذیرفتند!

قاضی دو طرف را به محکمه خواست و بعد از این که سخنان دو جانب دعوا را شنید، گلویی صاف کرد و گفت : نمی دانم چه بگویم ؟! سخن هر دو را شنیدم :یک سو ملا و مومنانی هستند که به تاثیر دعا و ثنا ایمان ندارند !وسوی دیگر مرد شراب فروشی که به تاثیر دعا ایمان دارد …!

 

"پائولو کوئیلو"


*پی نوشت: یه مدته حوصله هیچ کاری رو ندارم....کدهایی که می نویسم جوابهاشون کلاً تو یه فاز دیگه ست...نمی دونم چی شده!!!واسم دعا کنین دوستان...من به تأثیر دعا ایمان دارم....فقط مشکل اینجاست که شراب فروش نیستم!!!


*پی پی نوشت : نمی دونم امسال پاییز چرا این سرماخوردگی من رو رها نمی کنه!!!چهار روزه که تقریباً خونه نشین شدم خونه نشین که نه در حقیقت تخت نشین...اگه همین پی سی!!! هم نبود کلاً خواب بودم...همه می گن کافیه یه بارون بیاد...خدایا گناه داریم یه بارون واسمون بفرست دیگه.....خدایاااااااااا

 

دارم پیر می شم!!!

یه مدته بس عجیب احساس پیری می کنم....

حالا دلایلش رو می گم!!!! شما قضاوت کنین

- چشمام داره ضعیف تر میشه مجبور شدم عینکی که مدتها استفاده نمی کردم بر دیدگان سوار نُمایم

-دچار اختلال حواس هم شدم!!! سوتی هایی تو این چند روز اجرا کردم که تا مدتها باید بهشون بخندم

-مهمترین مورد هم اینه که امروز اولین موی سپید رو اندرون سرم رؤیت کردم نمی دونین چه حسی داشتم وقتی دیدمش 

اما من هنوز شادم شادِ شادِ شاد......بی خیال پیری...من هنوز دلم جوونه باور کنین


اینم یه عکس...شاید پیرتر شم این شکلی شم....شاید